جدول جو
جدول جو

معنی آتش خواهی - جستجوی لغت در جدول جو

آتش خواهی
(تَ خوا / خا)
کار و فعل آتش خواه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آتش خوار
تصویر آتش خوار
خورندۀ آتش، ویژگی جانوران افسانه ای که آتش در دهان داشتند، شترمرغ. زیرا قدما آن را خورندۀ آتش می دانستند، کنایه از ظالم، ستمکار، حرام خوار، ویژگی هر چیز مقاوم در برابر آتش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آتش خای
تصویر آتش خای
آنکه آتش را بجود و بخورد، آتشخوار
فرهنگ فارسی عمید
(چَ)
آنکه از خانه همسایه و مانند آن قبس و جذوه ای طلبد گیراندن هیمه یا ذغال و یا چراغ خویش را. قابس:
ای گشته دلم بی تو چو آتشگاهی
وز هر رگ جان من به آتش راهی
چون میدانی که در دل آتش دارم
ناآمده بگذری چو آتش خواهی.
عطار
لغت نامه دهخدا
(تَ خوا / خا رَ / رِ)
رجوع به آتش خوار شود
لغت نامه دهخدا